“وقتی بچه بودم همیشه تو خیابونها ول میگشتم. ولی وقتی هفده سالم بود پدر و مادرم تو یه تصادف مینیبوس کشته شدن. این اتفاق باعث شد من یه تکونی به خودم بدم و شروع کنم کار کردن.اولش یه جا نظافتچی شدم، رئیسم چند ماه ازم کار کشید ولی بعد که […]
Month: October 2018
تصویری از حقیقت زندگی
“در تمام طول عمرم همیشه خودم مسئولیت زندگیم رو به عهده گرفتم. وقتی هنوز خیلی کوچیک بودم پدرم رو از دست دادم، بنابراین زندگی نرمال و ثابتی نداشتم. من ده جای مختلف زندگی کردم. به همین خاطر از سن کم تصمیم گرفتم زندگیم رو تغییر بدم. از تواناییها و استعدادم […]
تبعیض نژادی
“دارم سعی میکنم به همسرم کمک کنم. میخواست دوش بگیره و غذا درست کنه اما بچه شروع کرد به گریه کردن. بنابراین بچه رو آوردم بیرون تا اون بتونه به کاراش برسه. یه نیم ساعتی هست که دیگه جیغ نمیزنه. ما اصالتاً اهل کشور موزامبیک هستیم. من به اینجا مهاجرت […]
این هدف منه ..
“پارسال خواهر کوچیکترم بر اثر یه سکته ناگهانی فوت کرد. به همین خاطر الان من هم دختر خودم رو بزرگ میکنم و هم دختر خواهرم رو. تو فرهنگ ما این یه چیز خیلی طبیعیه. خواهرزاده ام الان دختر منه. من یه مادر مجردم و شرایط برام سخته. بعضی ماهها دخل […]
شرایط یتیم خانه در زمان نسل کشی روآندا
“من این یتیم خانه رو از پدرم به ارث بردم. اونموقع بیست سالم بود. آرزوهای دیگهای برای زندگیم داشتم، اما این مسئولیت بهم تحمیل شد. وقتی پدرم از دنیا رفت بهم التماس کرد: ‘داماس، خواهش میکنم این بچهها رو رها نکن.’ بنابراین بهش قول دادم هرگز این کارو نمیکنم. وقتی […]
عدالت بعد از حادثه نسل کشی در روآندا
“بعد از نسلکشی سردرگمیهای زیادی وجود داشت. وقتی جرم و جنایت انقدر زیاده چجوری میشه دنبال عدالت رفت؟ امکان نداره شما طی صد روز یک میلیون نفر رو از دست بدین، مگر اینکه به همین تعداد آدمِ جانی داشته باشین. اما کل مردم کشور رو هم نمیتونستیم زندانی کنیم. بنابراین […]
خواهری که مادری می کرد
“تو جامعه همه به پدر من احترام میذاشتن. اون استاد دانشگاه و عضو گروه کُر کلیسا بود. اما همیشه سرکار بود، بنابراین درحقیقت مادرم کسی بود که ما رو بزرگ کرد. اسمش ‘کانسوله’ بود. مادرم یه غم عمیقی تو وجودش داشت. اون یتیم بود، چون پدر و مادرش تو نسلکشی […]
برای اولین بار تو زندگیم احساس میکردم بچه هستم
“اونموقع ده سالم بود بنابراین چیز زیادی یادم نمیاد. وقتی آدم بچه اس هیچکس چیزی رو براش توضیح نمیده. هیچکس به من نگفت که با بقیه فرق دارم، یا اینکه بعضی ها میخوان مارو بکشن. مادرم تنهایی منو بزرگ کرد، اما من دوران کودکی بدی نداشتم. یادم میاد که بعضی […]
کشتن مردم بهترین فرصت برای ثروتمندان بود
“نسلکشی بهترین فرصت برای ثروتمند شدن بود. کشتن مردم سریعترین راه برای پول جمع کردن بود. دولت به ما اجازه داده بود که اموال کسایی که میکُشیم رو غارت کنیم. بهمون میگفتن این حقی هست که خدا به ما داده. اما این موضوع هیچوقت منو سوسه نکرد. خانواده من یه […]