“پدر و مادرم از ویتنام اومده بودن اینجا و پناهنده شده بودن. مدت کوتاهی بعد از بدنیا اومدن من، مادرم بعنوان خدمتکار تو یه خونه مشغول بکار شد. اما نمیتونست تحمل کنه که منو پیش پرستار بذاره. به همین خاطر بعد از فقط ۳ روز تصمیم گرفت کارش رو ول […]
زندگی آدمها | روایت های حقیقی زندگی
سرگذشت انسان های معمولی | داستان واقعی زندگی
“پدر و مادرم از ویتنام اومده بودن اینجا و پناهنده شده بودن. مدت کوتاهی بعد از بدنیا اومدن من، مادرم بعنوان خدمتکار تو یه خونه مشغول بکار شد. اما نمیتونست تحمل کنه که منو پیش پرستار بذاره. به همین خاطر بعد از فقط ۳ روز تصمیم گرفت کارش رو ول […]