“قرار بود اون یه شروع باشکوه برای من باشه. پونزده سالم بود. میدیدم بچههای دیگه ویدیوهای ساز زدن و آواز خوندنشون رو تو ‘یوتیوب’ منتشر میکنن و فکر میکردم: ‘وااااای! هرکسی میتونه این کار رو انجام بده!’ بنابراین تصمیم گرفتم اولین آلبوم خودمو منتشر کنم. تنها مشکلم این بود که قبلاً هیچوقت موسیقی کار نکرده بودم.
شبکه اجتماعی ‘تامبلر‘ اونموقع تازه راه اندازی شده بود، بنابراین من عضو شدم تا ایده بگیرم، مثلا نظرهای جالب و اینجور چیزا. و با گوشیم پنج تا آهنگ تو اتاقم ضبط کردم، که الان اصلا نمیتونم بهشون گوش بدم.
فکر میکنم دوتاش راجع به نفرت از کلاس ریاضی بود. یکی دیگه شون اسمش: ‘هیچ چیز آسون نیست،’ بود و خط اولش اینه: ‘ساعتم داره تیک تیک میکنه.’ برای آهنگش همش فقط دوتا از کلیدهای کیبوردم رو فشار میدادم. اسم آلبوم رو گذاشته بودم: ‘سلام، دنیا،’ و تو اینترنت منتشرش کردم.
واقعاً انتظار داشتم دنیا بهم بگه: ‘سلام، کلارا!’ اما خیلی زود فهمیدم قوانین دنیا اینجوری نیست.“
“قرار بود اون یه شروع باشکوه برای من باشه. پونزده سالم بود. میدیدم بچههای دیگه ویدیوهای ساز زدن و آواز خوندنشون رو تو ‘یوتیوب’ منتشر میکنن و فکر میکردم: ‘وااااای! هرکسی میتونه این کار رو انجام بده!’ بنابراین تصمیم گرفتم اولین آلبوم خودمو منتشر کنم. تنها مشکلم این بود که قبلاً هیچوقت موسیقی کار نکرده بودم.
شبکه اجتماعی ‘تامبلر‘ اونموقع تازه راه اندازی شده بود، بنابراین من عضو شدم تا ایده بگیرم، مثلا نظرهای جالب و اینجور چیزا. و با گوشیم پنج تا آهنگ تو اتاقم ضبط کردم، که الان اصلا نمیتونم بهشون گوش بدم.
فکر میکنم دوتاش راجع به نفرت از کلاس ریاضی بود. یکی دیگه شون اسمش: ‘هیچ چیز آسون نیست،’ بود و خط اولش اینه: ‘ساعتم داره تیک تیک میکنه.’ برای آهنگش همش فقط دوتا از کلیدهای کیبوردم رو فشار میدادم. اسم آلبوم رو گذاشته بودم: ‘سلام، دنیا،’ و تو اینترنت منتشرش کردم.
واقعاً انتظار داشتم دنیا بهم بگه: ‘سلام، کلارا!’ اما خیلی زود فهمیدم قوانین دنیا اینجوری نیست.“