- Published on
خاصیتِ خوب فوتبال
- Authors
“دوران فوتبال بازی کردن من سال 2013 وقتی شونهام دررفت تموم شد. هیچوقت یه بازیکن حرفهای نمیشدم. بنابراین سوت اتمام دورهی بازیکنی من بعد از فارغالتحصیل شدنم زده میشد، مصدومیت فقط این اتفاق حتمی رو جلو انداخت. بعدش احساس بیهدفی میکردم. این خاصیت فوقالعادهی فوتبال هست. همه چیز نظم و ترتیب داره. میدونستم فصل جدید بیست و سوم آگوست شروع میشه و پانزدهم نوامبر تموم میشه، تا میتونیم باید امتیاز بیشتری به دست بیاریم، وظیفهام تو هر بازی چیه و خط پایان کجاس. هدف کاملاً ملموس بود، به معنای واقعی کلمه مسیر مشخص بود. تو دنیای واقعی هیچ چیز انقدر شفاف نیست. به نظرم مثلا سیصد سال پیش آدم خیلی راحتتر میتونست درک کنه که چرا باید کار کنه. مسلماً کارها خیلی سختتر بوده، اما حداقل وقتی رو دم یه دایناسور اورگون نشستی میدونی باید روی چی تمرکز کنی. نیازهای اولیه زیادی وجود داشتن که باید روشون تمرکز میکردی: گرما، سرپناه، غذا، آب. اما من خوششانسم و نیاز نیس خیلی رو این نیازهای اساسی تمرکز کنم. ضروریات جای خودشون رو به ‘چیزهای دلخواه’ دادن. اما من واقعاً به یه خونهی بزرگتر احتیاج دارم؟ یا لباسهای بهتر؟ یا ماشین قشنگتر؟ مطمئن نیستم. اما هنوز هر روز میرم سرکار. انگار یه حس مبهمی بهم میگه اوضاع میتونه بهتر از این باشه.”