HumansLives
Published on

انجمن زندان ی ها

Authors

“هرماه تو زندان یه جلسه برگزار میشه به اسم انجمن زندانی‌ها، که شما میتونی بری پیش هیئت مدیره زندان و اگر پیشنهادی داری مطرح کنی. من داوطلب شدم که نماینده‌ی سلول خودمون باشم. آخرای جلسه رئیس پرسید که آیا کسی سوالی یا مشکلی داره یا نه. مسابقات فینال NBA اونموقع داشت برگزار میشد. من دستم رو بالا بردم و پرسیدم: ‘اگه تیم کلیولند کاوالیرز به فینال برسه میتونیم بعد از خاموشی هم تلویزیون ببینیم؟’ و اون موافقت کرد. جلوی همه موافقتش رو اعلام کرد. به همین خاطر وقتی زمان بازی فینال رسید همه‌مون هیجان‌زده بودیم. تو اتاق بازی جمع شدیم تا تلویزیون تماشا کنیم. اما وقتی کوارتر دوم داشت شروع میشد تلویزیون خاموش شد. نگهبان اومد پایین و سعی کرد ما رو از اتاق بیرون کنه. من بهش گفتم رئیس خودش اجازه داد ما مسابقه رو ببینیم. اما اون گفت براش مهم نیست. و دقیقاً از همون لحظه اوضاع خراب شد. ما قبول نکردیم که اتاق رو ترک کنیم. نگهبان رفت پشت گیت امنیتی و آژیر خطر رو به صدا درآورد. ما همه‌ی میز و صندلی‌ها رو پشت در گذاشتیم و روی زمین آب و شامپو ریختیم. تیم حفاظتی با تجهیزات ضدشورش و اسپری‌های فلفل اومدن، اما ما تونستیم دو ساعت در رو بسته نگه داریم. وقتی بالاخره وارد اتاق شدن روی زمین لیز میخوردن. ما روی زمین دراز کشیدیم و دست‌هامون رو پشت سرمون گذاشتیم. من رو سی روز فرستادن انفرادی. اما من مجبور بودم کار درست رو انجام بدم. زن‌ها میتونن رای بدن چون یه زن یه روزی دلش میخواسته رای بده. جنبش حقوق شهروندی راه افتاد چون ‘رُزا پارک” دلش نخواست جاش رو تو اتوبوس به یه سفید پوست بده. و دفعه بعدی که مسابقه فینال NBA پخش بشه، قسم میخورم اونها تلویزیون ساختمون شماره شش زندان ریکرز آیلند رو خاموش نمیکنن.”