- Published on
دوستان صمیمی
- Authors
“ما یکروز بعد از عروسیمون به بندر آکاپلکو مسافرت کردیم. یه زوج دیگه تو هواپیما جلوی ما نشسته بودن، من اونا رو به همسرم نشون دادم چون اون خانم یه انگشتر الماس خیلی بزرگ دستش کرده بود. بعد دوباره تو قسمت پذیرش هتل همون زوج رو دیدیم، بنابراین تصمیم گرفتیم باهاشون آشنا بشیم. معلوم شد که اونا هم روز قبل ازدواج کرده بودن. اسم اون خانم “دی” بود و ما خیلی زود باهم جور شدیم. ما چهار نفر تمام مدت ماهعسلمون باهم بودیم. مشروب زیادی میخوردیم، بنابراین خاطرات اون روزا یه جورایی محو به نظرم میاد. فکر میکنم شیرجه از روی صخرهها رو امتحان کردیم و یادمه دی انقدر بد دچار آفتابسوختگی شده بود که تو هتل پاش رو گذاشته بود تو یه سطل یخ. اما بیشتر از همه یادمه که خیلی باهم میخندیدیم. وقتی سفرمون تموم شد من و دی تصمیم گرفتیم رابطمون رو با هم ادامه بدیم. ما تعطیلات زیادی رو با هم گذروندیم و بچه هامون رو باهم بزرگ کردیم. ازدواجهامون دوام نیاورد، اما دوستیمون چرا. حدود سی سال از زمانی که باهم آشنا شدیم میگذره و هر روز صمیمیتر میشیم. دیروز شاید پنج بار باهاش تلفنی حرف زدم، بدون اینکه موضوع خاصی واسه حرف زدن داشته باشیم. هر جمعه و شنبه ساعتها تلفنی حرف میزنیم و بهمون خوش میگذره. معمولاً نوشیدنی کازمو میخوریم، مگر اینکه شراب داشته باشیم. اخیراً دی باعث شده من شراب سفید بخورم، صندل بپوشم و پرنده شکار کنم. منم اونو متقاعد کردم که یوگا بریم و از بالشتهای خیلی بزرگ استفاده کنیم. هنوز هم بخاطر پیشنهاد دادن اون بالشتها ازم تشکر میکنه، چون درد شونهاش خیلی بهتر شده. ماه قبل اومد پیش من و با هم یه پازل درست کردیم، یه پازل خیلی بزرگ که تصویر شانزده تا گیاه بود. بعد به فروشگاه بیگلاتس بردمش. دی از فروشگاههای تخفیفدار خوشش نمیاد، اما از اونجا یه عالمه سس تند و یه ست زیربشقابی کریسمس خرید. بنابراین فکر میکنم باعث شدم از فروشگاه بیگلاتس خوشش بیاد. من دلیلش رو نمیدونم، چیز خاصی نیست. اما دی صمیمیترین دوست خانمی هست که من تا حالا داشتهام. ما یک روح در دو بدن هستیم. و تصمیم داریم اگر هیچکدوممون با هیچ مردی آشنا نشد، بعد از بازنشستگی با هم زندگی کنیم. میخوایم یه خونه نزدیک اشویل پیدا کنیم و هر روز بریم پیاده روی. و هر شب کازمو بخوریم. برای یه مدت طولانی ما هشتم اکتبر سالگردهای ازدواجمون رو جشن میگرفتیم. اما الان بهجاش سالگرد دوستی مون رو نهم اکتبر جشن میگیریم، یعنی روزی که با همدیگه آشنا شدیم.”