- Published on
دوست خوب
- Authors
“ما فقط دوماهه که باهم دوست شدیم. تو اردو باهم آشنا شدیم. اونجا زیاد باهم حرف نمیزدیم اما بعدش تصمیم گرفتیم بیشتر با هم صحبت کنیم. من به مدرسه شبانه روزی میرم بنابراین تو پنج هفته گذشته اولین باره که همدیگرو میبینیم. اما تلفنی زیاد حرف میزنیم. و اگه روز سختی رو گذرونده باشیم به همدیگه کمک میکنیم.هفته گذشته من امتحان تاریخ ایالات متحده آمریکا داشتم. من کلاً منابع رو اشتباه خوندم. فکر میکردم سوالها بیشتر از جنگ سال 1812 میاد، اما به جاش یه عالمه سوال از انقلاب آمریکا اومده بود. به همین خاطر خیلی ناراحت بودم.اما دوست دخترم بهم پیام داد: ‘تو تمام تلاش خودت رو کردی، و بیشتر از این کاری از دستت برنمیومد.’ بعد کل شب تا قبل از خواب راجع به این موضوع حرف زدیم.واقعاً حس خوبیه وقتی یه نفر رو داری که حالت رو بهتر کنه.”