- Published on
خواهر بزرگ داشتن و مزیت هایش
- Authors
“اونها یه زن و شوهر مسن اهل ایالت لوئیزیانا بودن. اما زنگ خطرهای زیادی درموردشون وجود داشت، مثلاً اینکه تو ایالت خودشون برای قبول فرزندخوندگی تایید نشده بودن.اما پیدا کردن یه خونه برای من و خواهر بزرگ ترم سخت بود. دو سال بود که تو پرورشگاه نگهداری میشدیم، بنابراین موسسه تصمیم گرفت قوانین سختگیرانهاش رو کمتر کنه. خونهی ما بیرون از شهر و توی روستا بود. هیچ خونهی دیگهای دوروبرمون نبود. اونجا ما سوءاستفادههای جسمی و روحی زیادی رو تحمل کردیم. یادم میاد هر جمعه عصر که اتوبوس مدرسه ما رو دم در خونه پیاده میکرد و میرفت، دلم آشوب میشد.** تنها حامی من خواهر بزرگم ‘لِیسی’ بود.** پدر و مادر جدیدمون بلافاصله برامون اتاقهای مجزا درنظر گرفتن تا ما رو از هم جدا کنن، اما ما بازهم راهی برای ارتباط برقرار کردن پیدا میکردیم. حتی الان وقتی لِیسی گلوش رو صاف میکنه بهش نگاه میکنم تا ببینم چه پیام مخفیای رو میخواد بهم برسونه. اون هرکاری میتونست میکرد تا من تنبیه نشم. وقتی من اشتباهی میکردم اون سرزنش میشد. پدرمون یه آدم مریض بود و لیسی هرکاری میکرد تا من باهاش تنها نباشم، حتی اگر به قیمت قراردادن خودش تو یه موقعیت خطرناک تموم میشد. مادرمون برای کارهاش فقط یه نفرمون رو از خونه بیرون میفرستاد و لِیسی همیشه منو داوطلب میکرد و خودش رو کنار میکشید. میگفت: ‘به کِیتی بگو. اون میتونه بره.’