HumansLives
Published on

رویای یک ویولن زن

Authors

” من از سال ۲۰۱۰ ویولن ‌زن دوم این ارکستر هستم. این ساختمون خیلی بزرگ و قشنگه. ما یه گروه نود نفری هستیم که شونه‌به‌شونه هم میشینیم و مینوازیم. مثل آواز خوندن یه گروه کُر. وقتی همه‌ی صداها درکنارهم قرار میگیره، فوق‌العاده میشه. اما آدم همیشه آزاد نیست که هرچی خودش دوست داره بنوازه‌. رهبر ارکستر همه چیز رو کنترل میکنه، که به من احساس گیر افتادن تو یه جعبه‌ی کوچک رو میده. بعضی از نوازنده‌ها با این موضوع مشکلی ندارن. احساس میکنن نیاز نیست کار دیگه‌ای انجام بدن. وقتی آخر برنامه ویولون‌شون‌ رو تو جعبه میذارن خوشحالن. اما من همیشه به خودم قول دادم مقابل این موضوع بایستم. رویاهای خودم رو داشته باشم و اشتیاقم رو از دست ندم. شوهر من یه نوازنده جاز کلارینت هست. وقتی جوان بودیم یه دونوازی کوتاه عالی اجرا کردیم.

رویای یک ویولن زن
خیلی جالب شده بود، اما جایی پخش نشد. ما یه سی‌دی منتشر کردیم، اما اون زمان بچه‌ی‌ شیرخوار داشتم و نمیتونستیم تور موسیقی بگذاریم. وقتی خانواده داری، مستقل کار کردن خیلی سخته. اما ما همیشه آرزو داشتیم دونوازی داشته باشیم. و تونستیم باز هم این کار رو انجام بدیم. الان دیگه بچه‌هامون بزرگ شدن. احتمالاً بتونیم دست‌‌ به‌ کار بشیم. دوباره داریم ضبط میکنیم و برای یه کنسرت برنامه ریزی میکنیم. من فکر میکنم هردومون بتونیم دوباره اون احساس رو تو وجودمون‌ زنده کنیم.”(برلین، آلمان)