- Published on
امتیازات زندگی من
- Authors
“من حقوق بشر میخونم. خیلی مونده تا درسم تموم بشه ولی دوست دارم یه روز وکیل بشم و از مردم آسیب دیدهی آفریقا حمایت کنم. مادر من آفریقاییه اما من تو فرانسه بزرگ شدم. وقتی دبیرستانی بودم برای یه ماموریت بشردوستانه به یه روستا تو سنگال رفتیم، تا برای اهالی اونجا، امکانات بهداشتی و آموزشی فراهم کنیم. اونا آب و برق نداشتن. ما به یه یتیم خانه سر زدیم، بچهها مجبور بودن هر روز برای گرفتن غذا التماس کنن. چارهی دیگهای نداشتن، چون اگه غذا گیرشون نمیومد گرسنه میموندن. من اونشب با گریه خوابیدم. وقتی به فرانسه برگشتم بخاطر همه چیزهایی که داشتم احساس گناه میکردم: بخاطر جایی که زندگی میکردم، بخاطر داشتن خانواده و بخاطر بزرگ شدن تو کشور ثروتمندی که امکانات آموزشی و بهداشتی داره. راجع به تجربهام با آدمهای زیادی حرف نزدم. نمیخواستم این تجربه یه افتخار به نظر بیاد. و از کنایهآمیز بودن موضوع آگاه بودم، چون سنگال مستعمره فرانسه بود. اما اون سفر چشم منو به تمام فرصتهایی که داشتم و قدرشون رو نمیدونستم باز کرد، باعث شد بخاطر همهی امکاناتی که تو زندگیم دارم سپاسگزار باشم. و از اونجایی که این امکانات یه امتیاز محسوب میشه، من میخوام ازشون برای کمک به بقیه مردم استفاده کنم.” (ژوهانسبورگ، آفریقای جنوبی)