- Published on
فقط باید اشتیاق داشته باشی
- Authors
“اولین کارم تو یه فیلم کارآموزیِ یه نقش بود. فکر کنم اسمش: “لثهها و بینیها” بود. من کارهایی مثل تمیز کردن توالتها، جارو کردن و چای درست کردن رو انجام میدادم. تمام پولی که میگرفتم یه مبلغی بابت حمل ونقل بود که برام کافی بود. فقط دلم میخواست تو محل فیلمبرداری باشم.اما وقتی فقط دو هفته به تموم شدن فیلمبرداری مونده بود، تو گروه فیلمبرداری یه فاجعه اتفاق افتاد. یه کارآموز یه مانیتور اچ دی رو تو پریز اشتباهی زد و منفجرش کرد. واقعاً خجالتآور بود، اما برای من موقعیت خوبی بود، چون همیشه دوست داشتم فیلمبردار بشم. وقتی شنیدم که میگفتن به یه جایگزین احتیاج دارن، دستم رو بردم بالا و گفتم: ‘من، من، من!’ اینجوری بود که شروع کردم و هیچوقت هم متوقف نشدم چون به کارم اشتیاق داشتم. گروه فیلمبرداری جای عجیبیه. همشون مرد هستن و سفید پوست. یه جورایی شبیه پادگان آموزشیه. خیلیهاشون آدمای بدجنسی هستن. دلشون نمیخواد زیردستاشون به اندازه خودشون پیشرفت کنن. و اگر آدم اشتباهی بکنه، سرش فریاد میکشن. خیلیهاشون جوری برخورد میکنن انگار به جای خلق تصاویر زیبا، دارن سرطان درمان میکنن.اما من پوست کلفت بودم و خیلی زود تونستم پیشرفت کنم. اخیراً یکی از معروفترین برنامههای تلویزیونی آفریقای جنوبی رو تدوین کردم. من گروهم رو یه کم متفاوت مدیریت میکنم، جوری که جو استرسزا نباشه. فکر میکنم هممون باید هرچی بلدیم رو به همدیگه یاد بدیم.هیچکس نباید از اشتباه کردن بترسه، یا از سوال پرسیدن خجالت بکشه. یه دختر هم میتونه کارآموز بشه. مهم نیس که تحصیلکرده باشه یا نه، فقط باید اشتیاق داشته باشه.”(ژوهانسبورگ، آفریقای جنوبی)